زينبزينب، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

دختر گلم زینب

زينب خانم و زيارت اهل قبور در نجف

زينب خانم بعد از دو هفته با بابا و مامان وداداشي دوباره به نجف بازگشت امروز زينب به اتفاق بابا و مامان و دادشي به وادي السلام اومد و به حرم حضرت هود و صالح و آيت الله سيد علي قاضي رفت اين عكس رو هم كنار قبر آيت الله قاضي گرفتيم     ...
16 شهريور 1391

زينب خانم مهمون اميرالمومنين

  زينب خانم بخاطر كار بابايي توفيق پيدا كرده به همراه داداشي وماماني چند ماهي در نجف مهمان امام علي باشه  زينب خانم  ائمه و امام علي رو خيلي دوست داره و هر روز به اتفاق بابايي و ماماني و دادش  مي رن حرم  - هتلي كه زينب خانم هست نزديكترين هتل به حرمه و براي همين تا از هتل بيرون مي آن به حرم مي رسن .  زينب خانم حرم كه مي ره كنار ضريح مولا براي همه دعا مي كنه و نماز هم مي خونه ماه رمضون هر روز بعد از خوردن سحري به حرم مي ره و نماز جماعت رو به اتفاق بابا و مامانمي خونه افطارها هم هر شب مهمون حضرت علي هست. خلاصه ماه رمضون تو نجف خيلي باصفاست ...
1 مرداد 1391

برنامه تلويزيوني

زينب شركت در برنامه هاي تلويزيوني براي كودكان رو خيلي دوست داره براي همين من هم به يك برنامه كودك در شبكه جام جم بردم داداشي هم بود و خيلي بهشون خوش گذشت روزي شايد 100 بار فيلم اين برنامه را مي بينن ...
22 فروردين 1391

اولين روز پيش دبستاني

امروز اولین روزی بود که زینب به مدرسه رفت ،  خیلی خوشحال بود  صبح زود بلند شد و بعد از خوردن صبحانه،  روپوش مدرسه شو پوشیدو کیفش را هم برداشت و پس از پوشیدن کفشهاش مامان و بابا زینب را از زیر قرآن رد کردند و به سمت خارج از منزل هدایتش کردند. وقتی بیرون آمدند زینب خیلی شاد بود هنوز  مدتی نگذشته بود که رانندشون که آقای بسیار مهربونی هست اومد و زینب سوار ماشین شد و به سمت مدرسه حرکت کرد. سرویس روز اول دیر تر اومد وقتی سرویس حرکت کرد ما هم بعد از چند دقیقه حرکت کردیم تا در ورود به مدرسه هم ببینیمش . ولی وقتی من و مامانی به مدرسه رسیدیم  زینب به داخل مدرسه رفته بود و مسوولین مدرسه اجازه دیدن اون رو به ما...
4 مهر 1390
1